ژیان

من ژیانم .قطعا متولدین دهه 50 و 60 منو خوب میشناسن. توی اون سالها من عضو ثابت خیابونا…

ادامه مطلب

کت و شلوار

از بچگی بعداز ظهرها که درسهامو میخوندم تموم میشد میرفتم کمک بابا. داداشم بود. دوتام کارگر داشتیم ولی…

ادامه مطلب

جهیزیه

سه سال بود عقد کرده بودیم. هر بار صحبت عروسی میشد مامان رنگش میپرید. بابا سرفه میکرد. من…

ادامه مطلب

طلا

از قدیم میگفتن هرکه بامش بیش برفش بیشتر. تا وقتی چیزی نداریم خیالمونم راحتتره. وقتی با هزار جون…

ادامه مطلب

تنهایی

تنها زندگی میکرد. سالها بود که به خاطر کارش رفته بود بندر. یه خونه کوچیک اجاره کرده بود…

ادامه مطلب

سفر نوروزی

هرسال برای تعطیلات نوروز همه فامیلا میرفتن سفر. یکی شمال ویلا داشت. یکی میرفت اصفهان. یکی شیرازو انتخاب…

ادامه مطلب

دزدی

مادر من وسواس داره . خیلی به تمیزی و مرتب بودن خونه اهمیت میده. دایما در حال شست…

ادامه مطلب

وام

5 تا بچه دارم. بزرگه تازه درسش تموم شده. لیسانسشو گرفته و دنبال کار میگرده. دومی دخترمه که…

ادامه مطلب

Call Now Buttonتماس رایگان