بحث و دعوا
توی شرکت ما افراد زیادی کار میکردن که هر کدوم رشته و زمینه کاریشون باهم فرق داشت. همه…
توی شرکت ما افراد زیادی کار میکردن که هر کدوم رشته و زمینه کاریشون باهم فرق داشت. همه…
دخترم که به دنیا اومد خیلی ریز و ضعیف بود. من از اینکه بخوام بچه به این کوچولویی…
همیشه برای خونه تکونی عید و وقتایی که اثاث کشی میکردیم یه کارگر از این شرکت های نظافتی…
خونه ما یه ساختمون خیلی قدیمی بود که از زمان پدربزرگم به ما ارث رسیده بود. من توی…
5 سال بود که با یه آموزشگاه تدریس خصوصی توی شرق تهران همکاری میکردم. پرداخت هاشون به موقع…
من خیلی درس خون بودم. کلا به درس علاقه زیادی داشتم. همون سالی که پیش دانشگاهی بودم دانشگاه…
17 سالم بود که زن محبوب شدم. همسایمون بودن و از بچگی تو کوچه همدیگرو میدیدم. من که…
توی محلمون یه مغازست که در سال چندین بار تغییر کاربری میده. هر شغلی توش راه میندازن به…
من همیشه عادت داشتم برای خرید هر چیزی برم جایی که بورسش باشه و پر از مغازه ها…
وقتی ما ازدواج کردیم خیلی از نظر مالی تحت فشار بودیم. همه گفتن چرا نمیرید دنبال وام ازدواج؟…
من 20 ساله که کارمندم. جاهای مختلف و جور و واجوری هم کار کردم. همیشه یا کارم حسابداری…
من و همکارم خانم رسولی با هم تو یک موسسه آموزشی کار میکردیم. خانم رسولی مدرس بود و…
من طراح هستم. توی دانشگاه کامپیوتر خوندم و از بعد از فارغ التحصیلی همیشه توی شرکت های مختلف…
ما معمولا جمعه ها یا میرفتیم بیرون یا دور هم جمع میشدیم. کلا روزای تعطیل تنها توی خونه…
من 60 سالمه. بازنشسته آموزش و پرورش هستم. 30 سال صبح زود بیدار شدم و رفتم مدرسه و…
محل کار من توی یه ساختمون اداری تجاریه. ما یکی از واحدهارو اجاره کردیم. هر واحد و هر…